16 ماهه شد عسل ما
گل پسر ما 16 ماهه شد ه ....هزار ماشاءالله خیلی شیرین وبامزه شده کارات ..اگر هر روز شکر کنم خدا رو بازم کمه به خاطر وجود پسرک
خب از سفرمون بگم که خیلی خوب بود وپسرک حسابی هوای مامان رو داشت چون همش همراه آقای پدر بود وفقط وقتی گرسنه ش میشد میومد پیش مامان
به شدت هم کم خوراک بودی توی مسافرت ...روزی یک وعده اونم اندازه چند دونه نخود !!!!!
برای همین همه میگن حسابی لاغر شده گل پسر
برای اینکه اولین بار بود سوار هواپیما میشدی من یه کم نگران بودم که نکنه اذیت کنی .ولی نه پسرم خیلی خوب کنار امد با موقعیت جدید
یه ده دقیقه ای فقط بی تاب بودی ولی خوابیدی ووقتی رسیدیم بیدار شدی
دایره لغاتت گسترده تر شده
تا کم کم داره کلمات واضح ادا میشه وبقیه هم متوجه میشن منظورتو
عاشق آب بازی شدی ومدام میگی آب باددددیییی
بقیه عکسا در ادامه مطلب
پسرک بستنی رو کمی دوست داره اونم فقط همین مدلشو !
یه روز که همراه دوستان ودانش آموزان مامان رفتم پارک
رستوران پوریا وقتی خیلی صداهای جانبی بلند بود ولی پسرما بی حوصله بود ودوست نداشت موسیقی گوش بده ومارو مجبور کرد برگردیم هتل
وقتی همش دوست داری با وسایلی بازی کنی که سرو صدا ایجاد میکنن
وقتی مامان اصرار داره عکس بگیره ولی من دوست دارم بازی کنم ..نتیجه این میشه هر دو تامون به هدفمون می رسیم
وقتی خسته میشم ومیخواام خودمو سرگرم کنم این مدلی میکنم
عاشق آب بازی شدم وهر روز باید این مدلی بازی کنم تا ساکت بااشم
یه غروب زیبا در جزیره زیبای کیش
به خاطر دل مامان یک بار به دوربین نگاه کن
عاشق دویدن بودی وقتی توی حرم اونهمه فضا برای دویدن بود ..حساب ذوق می کردی که میتونی بدو بدو کنی ...
فرهنگ لغت محمد عماد :
آب باددی :آب بازی
تو تو :پرنده
آگگگاااا:هر عکس آقایی که ببینی به جر بابایی
بابا ومامان رو خوب تلفظ میکنی
آبّه :آب
نا نا ی :آهنگ خواستن !وقتی میگی نا نای یعنی برام آهنگ بذارید
دّدّر :بریم بیرون !
تا تا :راه برم
تاد :افتاد
دانّا:دانیال
نی نی :همه بچه های کوچیک
نُ اِخام :شیر میخوام ویا گرسنه شدم
نُ اُخام : نمیخوام
که معمولا این کلمه رو برای هر خوراکی به کار می بری وکلا با خوردن میونه خوبی نداری
وقتی از چیزی خوشت بیاد میگی به به بعد سرتو تکون میدی ومیخندی
دوست داری از مبل ودر ودیوار بری بالا !
جدید ا صندلی غذاتو هم دوست نداری
از لباس عوض کردن وپوشک عوض کردن متنفری
وقتی میریم بیرون ومامانی میخواد رانندگی کنه دوست داری بیای تو بغل مامان وفرمون رو بگیری وحسابی بچرخونی !این کارو بابا یی یادت داده واین کارمونو وقتی با هم تنهاییم سخت میکنه .مامان معمولا اجازه نمیده وشما گریه میکنی