محمد عمادمحمد عماد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه سن داره

محمـــــــــــــــــد عماد

پسر یک ساله من

ماه کوچولوی خونه ما امروز یک ساله شد ...یک سال پیش ذر چنین شبی پسرم اولین شب زندگی خودشو تجربه می کرد چقدر هیجان انگیز بود اون شب فراموش نشدنی ...امروز هم به شکرانه این اتفاق فرخنده یه جشن گرفتیم یه جشن میلاد ...مولودی خونی ....بسیار باشکوه بود برای من ...همون طوری که ارزوشو داشتم ...هر چند پسرکم طبق معمول همه یک ساله ها ...اصلا همکاری نکرد ....درواقع این تولد محض دل خوشی منو آقای پدر برگزار شدکه به مراد خود رسیدیم ....در هر حال تولدت مبارک گل پسر دوست داشتنی من ...ان شاءالله تولد 120 سالگیتو جشن بگیریم .ممنونم که اومدی ...ممنونم که با اومدنت طعم زیبای مادری رو به من چشوندی ...پسرکم بهت قول میدم که تا توان داشته باشم تکیه گاه وهمراه...
28 دی 1392

اولین یلدای دردونه ما

امسال اولین یلدا رو در کنارت سپری کردیم عزیزم تویی که با اومدنت یلدای سخت زندگیمونو به سپیده پیوند زدی امسال هم یلدا رو خونه بی بی گرفتیم (بی بی مادر بزرگ مامان مریمه )برای همین میز مرتب نیست فقط گذاشتیم یه عکس بگیریم وبریم اونجا ... ...
17 دی 1392

ایستادن

پسرمهربون من وقتی دقیقا ۱۱ ماهه شدد تونست برای چند ثانیه روی پاهای قشنگشش بایسته الهی همیشه ثابت قدم باشی ماه من ...
13 دی 1392

10 تا 11 ماهگی نباتم

مکعب آبیه رو داشته باشید ! پسرم رو ببینید داره برام دستمال میکشه الهی فدای اون دستات برم من تاب بازی میکنم وفیلم می بینم نمیدونم چرا چشمام سنگین شدن ! مامان خوابم میاد منو بذار زمین میفتم هاااااا ...
11 دی 1392

دُردانه ی 9ماهه من

نه ماه دو قلب ویک نفس بودن چه زود گذشت ...انگار همین دیروز بود که به خونه دلم پاگذاشتی ....الان یک 9ماه دیگه هم گذشت این بار کنار تو همراه با عطر نفست
11 آذر 1392

ده ماهگی به روایت تصویر

اینجا کجاست مامانی؟ خسته نباشی مامانی باور کنید من روزی سه بار حداقل ایت کشو رو مرتب میکنم ..اونقدرام شلخته نیستم ولی پسرک میذازه مگه !!!!!!!!!!! خیلی خیلی خوشمزه است این کره جونمممممممممم محمد عماد موهات کجان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ...
11 آذر 1392

نازدانه ده ماهه من

پسرک مهربونم ده ماهه شده خیلی. شیرین زبان وبامزه هستی الان یه کم حرف میزنی ،هرچند معنی ومفهوم خاصی نداره ولی خوب همینکه تو چشم منو بابایی نگاه میکنی وحرف میزنی برامون یک دنیا معنا ومفهوم داره توی ماهی که گذشت بردیمت همایش حضرت علی اصغر علیه السلام که بیمه شش ماهه امام حسین علیه السلام کنیمت توی مراسم عزاداری بردیمت که خدا رو شکر ارووم بودی واذیت نکردی حتی زمانی که تاریک می شد همه جا ....خودت هم یاد گرفتی سینه بزنی وتا صدای آهنگینی می شنوی سینه می زنی غذا خوردنت یه کم بهتر شده واین برام جای بسی خوشحالیه کلماتی مثل ماما بابا ادددهههه نننننننن. رو خوب ادا میکنی تقریبا خونه رو به خاطر راحتی شما خلوت کردیم وشما هر جا دوست داری سر م...
10 آذر 1392

دومین مروارید

دومین مروارید هم رویید الهی فداشون بشم دو سه شبه خیلی بی تاب بودی امروز صبح که صبحانه خوردی دیدم یه مروارید دیگه هم در اومده امروز ۶اذر هست وداره ده ماهت تموم میشه
6 آذر 1392